تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
این سایت صرفا جهت اطلاع رسانی پیرامون ترجمه ها و تالیف هایم میباشد.


۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «شعر» ثبت شده است
شعرهایی از نلی زاکس(مجله ادبی پیاده رو)

در سال  1966 نلی زاکس تنها زن آلمانی زبان  بود که موفق به دریافت جایزه نوبل شد  او در دریافت این جایزه تنها نبود بلکه در سال 1966 او به همراه ساموئل یوزف به صورت مشترک مفتخر به دریافت این جایزه شد نلی قبل از آنکه  شاعر باشد نمایشنامه های رادیویی زیادی را کار کرده  است و از قضا جایزه نوبل او بخاطر یک اثر نمایشی بود  او حتی برای دو اثرش به نامهای ابراز تسلیت به همه کسانی که از زندگی ناامید شدند و نوشتن متون دراماتیک و برجسته مورد ستایش و تحسین قرار گرفت.
او بعد از جنگ جهانی دوم و صرفا بخاطر اینکه یهودی بود و تحت فشار شدید نازی ها به همراه خانواده اش از آلمان به سوئد گریختند.
اگرچه در حدود پنجاه سال فعالیت ادبی به عنوان نویسنده باعث شناخت او در میهن خودش آلمان شد ، اما زاکس در کارهایش همواره تصاویری قوی از قربانیان هولوکاست را ارائه میدهد و برای کسانی که زندگی خود را در طول بیست سال تبعید در سوئد گذراندند این همان  تصویر مشترک  محسوب میشود زاکس با نوشتن نامه ای برای مرگ معلمش ، آن چه از وی در تبعید به جا مانده را به نوشته های خود نسبت میدهد. او "استعاره ها" در شعر خود را "زخم" توصیف کرد و زبان مرثیه و حافظه را به توصیف های شاعرانه از مردگان و زندگان مبدل کرد تصاویر موجود در شعرهای زاکس که به کرات مورد استفاده قرار گرفته اند ، مانند انگشتان دست ، پروانه ها ، ستاره ها و پرندگان ، صورت های فلکی تصویری درخشان را به مخاطب ارائه میدهد که شهامت تصور غیرقابل تصورترین و غیرقابل توصیف ترین موضوعات را به ذهن مخاطب خود راه میدهد اکنون سه شعر از مجموعه ناسور(ترجمه اشعار نلی زاکس) که توسط نشر علم منتشر شده است را در سایت ادبی پیاده رو بازنشر خواهم نمود

 

در خاکستری ها
 بیداری به شیوه ی پرنده ها
در میان ساعتهای به خواب رفته در انبوه گرد و غبار
این تنها مرگست که پرشکوه است
وقتی حضور انسانی آغازگرِ عذاب است
آنجا که مردی پا میگیرد
و عاشقانه های مغروق گرد و غبار
 با اشتیاقی بی پایان
در قلبم غرق میشوند

 

 

ادامه مطلب را میتوانید از سایت پیاده رودنبال و مطالعه بفرمایید:

https://piadero.ir/post/2796


۹۸-۱۲-۰۹ ۰ ۱۴۴۰

۹۸-۱۲-۰۹ ۰ ۱۴۴۰


هتی جونز( نگاهی به شاعران نسل بیت)

هفته نامه ادبی آوای پراو

سه شنبه 8 بهمن ماه 1398

مترجم,منتقد:فرزام کریمی

 

هتی جونز زاده  25 جون 1934 در بروکلین نیویورک شاعر و نویسنده سرشناس آمریکاییست که تاکنون بیست و سه اثر از او نیز منتشر شده است که بخشی از آثار او پیوند عمیقی با خاطرات نسل بیت دارد سه مجموعه شعر و همین طور داستانهایی برای کودکان و نوجوانان از دیگر فعالیتهای او محسوب میگردد او پس از فارغ التحصیل شدن از دانشگاه و بازگشت به نیویورک با یک نویسنده سیاه پوست آفریقایی آمریکایی به نام لروی که بعدها با نام امیری باراکا شناخته شد ازدواج کرد کما اینکه خانواده او با ازدواج او با مردی سیاه پوست مخالف بودند اما خانواده همسرش از او به شدت استقبال کردند آنها در شرق منهتن زندگی میکردند اما بعد از مدتی از اینکه توسط عموم جامعه به عنوان یک زوج اینتریشیل(یک نفر سفید پوست یک نفر سیاهپوست)مورد آزار قرار میگرفتند خسته شدند, آنها با کمک هم مجله ادبی یوگن را در سال 1957 تاسیس کردند و همینطور اقدام به تاسیس انتشارات توتم پرس نمودند و در همین راستا با چهره های سرشناس نسل بیت نظیر آلن گینزبرگ, جک کراوک, فرانک اوهارا, چارلز اولسون و...همکاری و بسیاری از آنها دوستان صمیمی آنها شدند  

در سال 1964 امیری باراکا شروع به راه اندازی جنبشی تحت عنوان بلک آرت (هنر سیاهپوستان) نمود در همین سالها بود که رابطه او و هتی در سراشیبی خود قرار گرفت و او صاحب یک دختر از دایان دی پریما( شاعر آمریکایی) شد و ضربه نهایی را به این شکاف عمیق وارد نمود, در همان سال او از هتی طلاق گرفت و به هارلم نقل مکان کرد و به زندگیش از راه نویسندگی,ویراستاری و تدریس ادامه داد هتی در سال 1990 در کتاب خاطراتش از تجربیات رشد در خانواده اش و در میان یک جامعه یهودی, نسل بیت و مشکلات ازدواج اینتریشیل(بین نژادی) و....سخن گفت

در سال 1999 او برای اولین مجموعه شعرش به نام Drive جایزه انجمن نورما فاربر آمریکا را از آن خود کرد و از او به عنوان شاعری بی باک و قدرتمند یاد شد,از مشخصه های شعری او میتوان به مطرح کردن صحنه های روزمره, صحنه هایی که در طول روز بارها در جلوی چشمانمان تکرار میشوند, تفسیرهای سیاسی گزنده و کوتاه, استفاده از کلمات ساده و گاها استفاده از طنزی برنده اشاره کرد, اشعار او عمدتا روایی هستند و با تزریق امید و مثبت نگری سعی میکند تا انسان را به تامل و تفکر درونی وادارد اما شعری که برای ترجمه انتخاب کرده ام شعریست که نه رگه هایی از امید بلکه غم و یاس جهان سوم را به زیبایی به تصویر میکشد, نگرش دگماتیسم مردمانی که سنتهای ابدی و تفکر خشک را بر هر چیزی ترجیح میدهد و بوی گند سنتشان دمار از روزگارشان درآورده و گویی ابایی از به قهقرا رفتن ندارند

 

 

 

 

 

سوگواری برای یک خودکشی در ترکیه

 

سهم او از زندگی بیش از این بود

مدرسه,کار و یا هر چیز دیگری

او به زندگیش سفت چسبیده بود

او نمیخواست پنهانی زندگی کند

اما پدرش زندگیش را سوزاند

سپس سه نفر که در خیابان او را

زیر کتک غرق خون کردند

طول عمرش آن قدر بلند بود

تا بنویسد که میخواست که بمیرد

از پله ها بالا رفت

یک پایش در هوا معلق بود

صندلی را ترک گفت

این بود زندگی کوتاهش

 

 

 

 

 

 

 

آب و هوا

 

انبوه اشعارم حال و هوایش دگرگونست

هیچ ثباتی در آب و هوایش نیست

بگو که گاهی حالش بارانیست

مثل میخی کوچک

گاهی غرق درخشش خود هستند

اکنون که غرق جنگ هستیم

جنگ ها مانند باران پایان نمیپذیرند

مانند باران نم نم که به سقف حلبی حمام میخورد

مانند نم نم باران شمالی که تگرگ میشود

میان آتش یا یخ

آتش یا یخ؟

آیا نفس میکشید؟

آیا زندگی میکنید؟

آیا خوش شانس هستید؟

اینست پرسش هستی

 

 

 

 

 

 

تمجید

 

وسط هفته همه مشغول به به و چه چه تو بازارن

اول فصل همه شیفته کدو سبزای جذابن

میون شلوغی همه به جعبه ها خیره میشن

همه از گیلاسها تعریف میکنند

گیلاسای سرخ ,شیرین و ساقه باریک

گیلاسای هسته دار و آبدار

واسه همینه همه ازش تعریف میکنند

واسه همینه همه ازش تمجید میکنند

 

 

 

 


۹۸-۱۱-۱۴ ۰ ۱۰۵۷

۹۸-۱۱-۱۴ ۰ ۱۰۵۷



نویسندگان