تایتل قالب طراحی سایت سئو قالب بیان
این سایت صرفا جهت اطلاع رسانی پیرامون ترجمه ها و تالیف هایم میباشد.


۲ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «سورئالیست» ثبت شده است
ژرژ باتای سورئالیست شورشی(به مناسبت دهم سپتامبر زادروز ژرژ باتای)

روزنامه آرمان ملی
چهارشنبه دوازدهم مهرماه هزار و چهارصد و دو خورشیدی
ژرژ باتای؛سورئالیست شورشی
(به مناسبت دهم سپتامبر زادروز ژرژ باتای )
مترجم:فرزام کریمی


دراین‌بین،باتای موفق به برقراری ارتباط با سورئالیست‌ها شد (و هرچند که بعدها از آنها جدا شد).وی به همراه آنتونن آرتو به دلیل عدم سازش با آندره برتون "از جمع سورئالیست‌ها طرد شدند". دیری نپایید که باتای پس از جدایی از سورئالیست ها به موعظه ی جمع زیادی از هنرمندان و نویسندگان نافرجام (از جمله روژه ویتراک،خوآن میرو،روبر دسنوس،ژک پره ور،میشل لیریس،ژرژ لیمبور،آندره ماسون و ...) پرداخت.باتای و دیگر اشخاص طرد شده را "سورئالیست های شورشی"لقب داده اند،این قبیل جار و جنجالها در آن زمان عرف بود. این دوره(از آغاز جنگ جهانی اول تا پایان جنگ جهانی دوم) دوره ای نامطلوب بود.اسکاتلندی ها چنین بحث و جدلی را"پرواز"می نامند(که در آن گفتمان شکل شاعرانه ای به خود میگرفت) اما فرانسویها آن را"جدال"(که در آن گفتمان از جهتی منفی برخوردارست) می نامیدند.برتون به آرتو حمله میکرد،آرتو به برتون (که با رمبو سر و کله میزد،حتی اگر رمبو مرده بود)، سارتر،سلین را محکوم میکرد و سلین همه را محکوم میکرد.تفاوت در استفاده از زبان،دیدگاههای فلسفی، موضع گیری در مورد فاشیسم و حتی نگرش آنها نسبت به موضوعات بیهوده فرصت مناسبی را برای متفکران معاصر با ایجاد اینگونه چالش های فکری مهیا ساخته بود.در همین حال....



ادامه مطلب را میتوانید از طریق لینک زیر(وبسایت روزنامه آرمان ملی)بخوانید:
www.armanmeli.ir


۰۳-۳-۰۴ ۰ ۲۸۵

۰۳-۳-۰۴ ۰ ۲۸۵


سورئالیست ها بعد از کافکا هم نفس میکشند(نگاهی به تیمبوکتو اثر پل آستر)

روزنامه توسعه ایرانی

شنبه 30 فروردین ماه 99

نگاهی به تیمبوکتو اثر پل آستر

مترجم:فرزام کریمی

 

او با شاعری شروع کرد، اما در دنیای شعر نماند، جهان شعر کوچک‌تر از آن بود که بتواند استر را در خود جا بدهد. جهان او جدی‌تر از آن بود که بخواهد در شعر خلاصه شود. او با نثرش قدم به عرصه‌ای نوین گذارد و با مراقبت از خویشتن توانست تنهایی‌های خود را به‌شیوه جدیدی ابراز کند. سورئال‌نویسی تلخ کافکایی و با امضای خودش، او را از سایرین متمایز می‌کند. او یک مقلد صرف از کافکا نیست و هدفمندانه با بهره‌گیری از فضای کافکایی به خلقی نوین می‌رسد و این همان نکته‌ایست که باید در ادبیات ایران هم به آن توجه شود. پل استر نمونه خوبی برای نویسندگان ایرانی‌ست؛ نویسندگانی که همگی یا می‌خواهند دولت‌آبادی باشند یا میرصادقی و یا پشت هر اسمی که توانسته به‌واسطه مخاطب بی‌تجربه ایرانی که به علت نبود ساختار آموزشی اصولی از دوران ابتدایی تا دوران آکادمیک به هر پیر و خراباتی دخیل بسته و به او لقب استاد داده و خود را وامدار یک شخص، یک نگاه و یک دریچه کرده است. با این شیوه به‌شکلی خودآگاهانه دست به قدیس‌سازی می‌زند و به‌جای آن‌که دردش را درمان کند، به فزونی درد به‌شکلی فراگیر کمک می‌کند؛ بت‌هایی مقدس می‌سازند تا دیگر نتوان آن‌ها را نقد کرد. مخاطب ناآگاه با دستان خود دچار مرگ خاموش می‌شود؛ مرگی ناآگاهانه و نابخردانه. نویسنده جهان سومی بودن بسیار دشوارست، چرا که در فضای دگم غالب بر جهان سوم، مدرن‌گونه زیستن و فهماندن آن به جماعتی که سرشان را زیر پتو کرده‌اند دشوار است. نتیجه تلاش نافرجام در فهماندن به یک توده بزرگ که نمی‌خواهند جز رهرو ابتذال فکری غالب باشند، منجر به پناه بردن به نوشتن به‌عنوان نوعی ارضای شخصی می‌شود. دگماتیسم ایرانی می‌خواهد دولت‌آبادی یا جمال میرصادقی دوم شود!!!

جهت خواندن ادامه مطلب (وبسایت توسعه ایرانی)میتوانید به لینک زیر مراجعه کنید:

https://b2n.ir/713748


۹۹-۱-۳۰ ۰ ۱۳۵۶

۹۹-۱-۳۰ ۰ ۱۳۵۶



نویسندگان